زلزله
سلام یکی یه دونه ی من. الهی که حالت خوبه خوبه خوب باشه . امیرعباسم دیروز جمعه ، یه روزه آفتابی و قشنگ وقتی که سه تایی ناهارمون رو خوردیم و رفتیم که بخوابیم اول شما عزیز دل رو خواب کردیم ، تازه خواب رفته بودی که ساختمان شروع کرد به لرزیدن وای عمرم نمی دونی چه زلزله ی وحشتناکی بود شما از سروصدای ما از خواب پریدی به گریه شدی و منو بابایی هم نه راه پس داشتیم نه راه پیش آخه خونه مون آپارتمانیه و باید منتظر می موندیم تا زلزله تموم شه وای امیرعباسم خیلی ترسناک بود اما به لطف خدا بخیر گذشت و توی مرکزش هم خسارت جانی نداشت خداروشکر و شما در سن یکسالگی اولین تجربه ی ترسناک زندگیت رو که زلزله بود پشت سر گذاشتی. انشالله که توی زندگیت فقط تجرب...
نویسنده :
وحیده
10:17